تبلیغات
- مقاله ها
- نوحه و مداحی ها
- ویژه نامه پیامبر اکرم(ص)
- ویژه نامه شب های قدر
- ویژه نامه نماز
- دانلود رساله توضیح المسائل مراجع تقلید
- ویژه نامه مهدویت و امام زمان(عج)
- کلیپ ها و سخنرانی ها
- سایر خدمات
- دانلود نرم افزار های مورد نیاز
- عکس ها
- ابزار وبلاگ
- مستند ها و فیلم ها
- ویژه نامه تولد امام رضا(ع)
- بازی های مذهبی
- ویژه نامه شهادت امام جواد (ع)
- ویژه نامه شهادت امام محمد باقر (ع)
- ویژه عید سعید قربان
- ویژه نامه محرم
- ویژه نامه شهادت حضرت ابالفضل (ع)
- ویژه نامه تولد امام حسن عسکری (ع)
- ویژه نامه فاطمیه
- ویژه نامه تولد حضرت فاطمه(س) و روز زن
- وِیژه نامه شهادت امام هادی (ع)
- ویژه نامه تولد حضرت علی (ع) و روز مرد
- ویژه ناه مبعث پیامبر (ص)
- نرم افزار ها
- ویژه نامه ماه مبارک رمضان
- ویژه نامه شهادت امام صادق (ع)
- ویژه نامه شهادت حضرت فاطمه (س)
نویسندگان
پیوندهای روزانه
- دریافت رایگان این قالب
- سایت عاشقانه ماندگار فان
- سایت عاشقانه عشق آفرین
- هاست ویندوز Plesk
- خرید هاست لینوکس
- شارژر همراه پاور بانک
- تبادل لینک 2
- تبادل لینک
- سایت عاشورا
- وبلاگ سرگرمی و تفربح
- کامپیوتر
- فتوکده
- بیوگرافی ایرانیان موفق در سراسر جهان
- ساختن وبلاگ
- حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
- خرید از چین
- قلاده اموزشی ضد پارس سگ
- آی کیو مگ
- مستر قلیون
- یکانسر
- آرشیو لینک ها
صفحات جانبی
- دانلود نسخه موبایل
- دانلود نوحه
- شیعه دانلود
- پیامک های محرم
- آهنگ های پیشواز مخصوص ماه محرم
- زندگینامه حضرت
- حضرت عباس (ع)؛ پرچمدار فضل و ایثار
- عظمت حضرت عباس (ع) و عزای مادر
- نقش آفرینی حضرت عباس(ع) در حماسه عاشورا
- حرم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
- کرامات حضرت عباس (ع)
- احادیث حضرت فاطمه
- پیامک شهادت حضرت فاطمه
- زیارت حضرت فاطمه الزهرا
- بهشت بی نشان - دانشنامه حضرت زهرا (س)
- برنامه فدک الزهرا (س) ویژه اندروید
- امدادهای غیبی در عصر ظهور
- جهان در آستانه ی ظهور
- تشخیص و تطبیق نشانههای ظهور
- آشنايي با مفاهيم و اصطلاحات نشانههاي ظهور
- دانلود تصویری سخنرانی استاد رائفی پور احیاءنیمه شعبان
- پیامک های ویژه ماه شعبان
- دکترين ظهور منجي
- فضیلت ماه شعبان
- ليله القدر شب سرنوشت
- امام علي (عليه السلام):نمادي از انسان کامل
- دغدغه امام علی (ع) برای عدالت و آزادی
- امامي که تنها ماند
- علی را «چه» کشت ؟!
- مداحی های شب نوزدهم
امکانات جانبی
جستجو
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :476
سیره قرآنی امام محمد باقر(ع)


نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :425
سيماى اخلاقى امام باقر (ع)


سيماى اخلاقى امام باقر (ع)
در ادامه مطلب
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :471
زندگی اجتماعی امام باقر (ع)


نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :276
دانلود سلسله جلسات “دشمن شناسی”با سخنرانی استاد رائفی پور در موسسه شهید آوین


دانلود سلسله جلسات “دشمن شناسی”با سخنرانی استاد رائفی پور در موسسه شهید آوینی
این کلاس ویژه هنرجویان و کارکنان مرکز آموزش موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی می باشد و بصورت مستمر هر هفته دوشنبه ها با حضور استاد رائفی پور بامحوریت”دشمن شناسی” برگزار می گردد.
دانلود جلسه اول (۲۷ مرداد۹۳)
دانلود با لینک مستقیم و حجم ۳۲ مگابایت
*******************************************
دانلود جلسه دوم (۳ شهریور۹۳)
دانلود با لینک مستقیم و حجم ۲۹ مگابایت
*******************************************
دانلود جلسه سوم (۱۰ شهریور ۹۳)
دانلود با لینک مستقیم و حجم ۳۰ مگابایت
*******************************************
دانلود جلسه چهارم (۱۷ شهریور ۹۳)
دانلود با لینک مستقیم و حجم ۳۲ مگابایت
*******************************************
دانلود جلسه پنجم (۲۴ شهریور ۹۳)
دانلود با لینک مستقیم و حجم ۲۸ مگابایت
*******************************************
دانلود جلسه ششم (۳۱ شهریور ۹۳)
دانلود با لینک مستقیم و حجم ۴۰ مگابایت
*******************************************
دانلود جلسات ۱ تا ۶ به صورت یکجا
دانلود با لینک مستقیم و حجم ۱۸۴ مگابایت
اللهم عجل لولیک الفرج
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :507
یا ابا عبدالله الحسین (ع)


یا ابا عبدالله الحسین (ع)

مداحی محمود كريمی
نام مداحی: نامه دختر جانباز
حاج منصور ارضی
عليمی
ای آرزوی رباب قدری تحمل کن .....
حاج منصور ارضی
ای فدایی زهرا (س) ، اُفتاده در صحرا
محمود كريمی
عشق حسین یار منه دیوونگی کار منه
محمود كريمی
شب تاره بی قراره دلی که چاره نداره
سيد جواد ذاكر
شور سينه زنی
حاج محمد رضا طاهری
آی مردم، آی مردم بر دلم داغ جوونه
سيد جواد ذاكر
گوش بكنيد داره مياد
مداحی بنی فاطمه
سپه سالار لشكر برادر من
مداحی يه گل ياس شكسته
شاخه هاش از هم گسسته
مداحی تعزيه
امان ای دل ، ای دل
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :755
کد روز شمار محرم برای وبلاگ شما


یا ابا عبدالله الحسین (ع)
کد روز شمار محرم برای وبلاگ شما
<style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Begins</style><div align="center"><script type="text/javascript"src="http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/moharam/moharam.php?mod=1"></script></div><a href="http://www.ashoora.ir/" class="ashoora_tool_link">روزشمار محرم عاشورا</a><style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Ends</style> |
<style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Begins</style><div align="center"><script type="text/javascript"src="http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/moharam/moharam.php?mod=2"></script></div><a href="http://www.ashoora.ir/" class="ashoora_tool_link">روزشمار محرم عاشورا</a><style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Ends</style> |
<style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Begins</style><div align="center"><script type="text/javascript"src="http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/moharam/moharam.php?mod=4"></script></div><a href="http://www.ashoora.ir/" class="ashoora_tool_link">روزشمار محرم عاشورا</a><style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Ends</style> |
<style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Begins</style><div align="center"><script type="text/javascript"src="http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/moharam/moharam.php?mod=6"></script></div><a href="http://www.ashoora.ir/" class="ashoora_tool_link">روزشمار محرم عاشورا</a><style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Ends</style> |
<style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Begins</style><div align="center"><script type="text/javascript"src="http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/moharam/moharam.php?mod=9"></script></div><a href="http://www.ashoora.ir/" class="ashoora_tool_link">روزشمار محرم عاشورا</a><style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Ends</style> |
|
<style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Begins</style><div align="center"><script type="text/javascript"src="http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/moharam/moharam.php?mod=18"></script></div><a href="http://www.ashoora.ir/" class="ashoora_tool_link">روزشمار محرم عاشورا</a><style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Ends</style> |
<style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Begins</style><div align="center"><script type="text/javascript"src="http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/moharam/moharam.php?mod=16"></script></div><a href="http://www.ashoora.ir/" class="ashoora_tool_link">روزشمار محرم عاشورا</a><style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Ends</style> |
<style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Begins</style><div align="center"><script type="text/javascript"src="http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/moharam/moharam.php?mod=20"></script></div><a href="http://www.ashoora.ir/" class="ashoora_tool_link">روزشمار محرم عاشورا</a><style type="text/css">//Ashoora.ir|Moharam Ends</style> |
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :279
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور«یادواره شهدا» در تهران(۳مهر۹۳)


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور«یادواره شهدا» در تهران(۳مهر۹۳)
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور«یادواره شهدا» در تهران(۳مهر۹۳)
دانلود صوت با لینک مستقیم و حجم ۳۶ مگابایت
اللهم عجل لولیک الفرج
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :320
دانلود کلیپ «یاد مـرگ» از استاد رائفی پور


دانلود کلیپ «یاد مـرگ» از استاد رائفی پور
دانلود با لینک مستقیم و حجم ۲۰ مگابایت
اللهم عجل لولیک الفرج
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :410
احادیث و روایاتی از امام جواد (ع)


احادیث و روایاتی از امام جواد (ع)
مَنْ خَطِبَ إليْكُمْ فَرَضيتُمْ دينَهُ وَامانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةً فى الْأرْضِ وَ فَسادٍ كَبيرٍ؛
اگر خواستگارى برايتان آمد كه از ديانت و امانت او راضى هستيد، به او زن بدهيد. و اگر او را ردّ كنيد (و اين دو شرط را در نظر نداشته باشيد) سبب فتنه و فساد بزرگى خواهد شد.
[التهذيب، ج 7، ص 369.]
وَ قيل لِمُحمّدِبنِ عَلىٍ عليه السلام: مَا المَوْتُ؟ قالَ: هُوَ النَّوْمُ الَّذى يَأْتيكُمْ كُلَّ لَيْلَةٍ اِلاّ اَنَّهُ طَويلٌ مُدَّتُهُ لايُنتَبَهُ مِنْهُ اِلاّ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
از امام جواد(عليه السلام) سؤال شد: مرگ چيست؟ حضرت در پاسخ فرمودند: مرگ همان خواب است كه هرشب سراغ شما مى آيد جز آن كه مدت خواب مرگ طولانى است وآدمى از آن خواب بيدار نمى شود، جز روز قيامت.
[بحارالانوار، ج 3، ص 134.]
مَوْتُ الانسانِ بِالذُّنُوبِ أكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأجَلِ وَحَياتُهُ بِالْبِّرِ أكْثَرُ مِنْ حَياتِهِ بِالْعُمْرِ؛
مرگ انسان به سبب گناه بيش از مگر با اجل است و زندگى به خاطر نيكوكارى بيش از زندگى عُمر و سال است. (برخى از گناهان سبب كوتاهى عمر و برخى از كارهاى نيك سبب طول عمر انسان مى شود).
[الفصول المهمه: 274 ـ 275]
مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحا كانَ شَريكا فيهِ؛
هر كس كار زشتى را نيكو بداند، او هم در آن كار شريک است.
[الفصول المهمه: 274/275]
كَفى بِالْمَرْءِ خِيانَةٌ أنَ يَكُونَ أمينا لِلْخَوَنَةِ؛
در خائن بودن شخص همين بس كه امين خيانتكاران باشد.(كسى كه امين خيانتكاران باشد، خود خائن است)
[بحارالانوار: 75/380.]
مَنْ عَمِلَ عَلى غَيْرِ عِلْمٍ ما يُفْسِدُ اَكْثَرَ مِمّا يُصْلِحْ؛
هر كس بدون آگاهى كار كند، بيش از آن كه درست كند، خراب مى كند.
[بحارالانوار: 78/346.]
مَنْ زارَ قَبْرَ اَخيهِ الْمُؤْمِنَ فَجَلَسَ عَنْ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَوَضَعَ يَدَهُ عَلىَ الْقَبْرِ وَقَرَأَ «اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدرِ» سَبْعَ مَرّاتٍ أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الْأكْبَرِ؛
هر كس به زيارت قبر برادر مؤمن خود برود و كنار قبر رو به قبله بنشيند و دست خود را بر قبر بگذارد و سوره «قدر» را هفت مرتبه بخواند، از عذاب بزرگ در امان خواهد بود.
[مسند امام جوادعلیه السّلام، ص 215.]
مَنْ اَطاعَ هَواهُ اَعْطى عَدُوَّهُ مُناهُ؛
كسى كه از هواى نفس خود اطاعت كند، آرزوهاى دشمن خويش(شیطان) را برآورده است.
[مسند امام جوادعلیه السّلام، ص 243.]
لَؤْكانَتِ السَّمواتُ وَالْأرْضُ رَتْقَا عَلى عَبْدٍ ثُمَّ اتَّقىَ اللّه َ تَعالى لَجَعَلَ مِنْها مَخْـرَجا؛
اگر آسمانها و زمين بر شخصى بسته باشد، ولى تقـواى الهى پيشه كند، خداوند گشايشى از آنها برايش قرار مى دهد.
[الفصول المهمه: 274/285]
ألصَّبْرُ عَلىَ المُصيبَةِ مُصيبَةٌ لِلشّامِتِ؛
تحمّل مصيبت، مصيبتى است بر ملامت گران.[يعنى اگر انسان در سختيها، صبر پيشه كند، صبر او مصيبتى خواهد بود براى كسى كه انسان را سرزنش مى كند].
[الفصول المهمه: 274/275]
ألعِفافُ زينَةُ الْفَقْرِ وَالشُّكْرُ زينَةُ الْغِنى وَالصَّبْرُ زينَةُ البَلاءِ وَالتَّواضُعُ زينَةُ الْحَسَبِ وَالفَصاحَةُ زينَةُ الْكَلامِ وَالْحِفظُ زينَةُ الرِّوايَةِ وَخَفْضُ الْجِناحِ زينَةُ الْعِلْمِ وَحُسْنُ الْأدَبِ زينَةُ العَقْلِ وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُ الكَرَمِ وَتَركُ الْمَنِّ زينَةُ الْمَعْرُوفِ وَالخُشُوعِ زينَةُ الصَلّوةِ وَالتَّنَفُّلُ زينَةُ القَناعَةِ وَتَرْكُ ما يُعنى زينَةُ الْوَرَعِ؛
* زينت فقر پاكدامنى است * زينت غنى (بى نيازى) شكر است * زينت بلا و سختى صبر است * زينت سخن فصاحت است * زينت روايت حفظ (از برداشتن) است * زينت علم تواضع است * زينت عقل، ادب است * زينت بزرگوار خوشرويى است * زينت نيكوكارى منّت نگذاشتن است * زينت نماز خشوع (توجه قلبى) است. * زينت قناعت انفاق بيش از وظيفه است * زينت ورع ترك خواسته هاست.
[الفصول المهمه: 274/275]
قَد عاداكَ مَنْ سَتَرَ عَنْكَ الرُّشْدَ اتّباعا لِما تَهْواهُ؛
كسى كه به دلخواه تو راههاى رشد و ترقّى را از تو پنهان مى كند، با تو دشمنى كرده است. (يعنى اگر با تو دوست باشد راههاى خير و صلاح را به تو نشان خواهد داد).
[بحارالانوار: 78/364.]
لَوْ سَكَتَ الْجاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ؛
اگر نادان سخن نگويد. مردم اختلاف نمى كنند [سخنان ناآگانه سبب بسيارى از اختلافات است].
[الفصول المهمة 274/275]
مَنْ لَمْ يَرْضَ مِنْ أخيهِ بِحُسْنِ النِّيَّةِ لَمْ يَرْضَ بِالْعَطِيَّةِ؛
كسى كه حسن نيت برادر مؤمن خود را نپسندد هديه و بخشش او را نخواهـد پسنديد، (ارزش نيّت خير از هديه مادى بهتر است)
[بحارالانوار 78/364.]
اَلتَّحَفُّظُ عَلى قَدْرِ الْخَوْفِ؛
حفاظت به مقـدار ترس لازم است. (يعنى به مقدارى كه خطر وجود دارد حفاظت بايد كرد و نه بيشتر و زياده روى درست نيست).
[ بحارالانوار: 78/365.]
وَ كَتَبَ ابُوجَعفَر الثانى علیه السّلام اِلى بَعضِ أوليائِهِ: اَمّا هذِهِ الدُّنيا فَإنّا فيها مُغْتَرِقُونَ وَلكِنْ مَنْ كانَ هَواهُ هَوى صاحِبِهِ ودانَ بِدينِهِ فَهُوَ مَعَهُ حَيْثُ كانَ، وَالاْخِرَةُ هِىَ دارُالقَرارِ؛
امام جواد(علیه السّلام) به يكى از دوستان خود نوشتند: ما همه در اين دنيا با هم آشناييم و با هم زندگى مى كنيم ولى هركس با دوستش هم فكر باشد و از مكتب و مرام او پيروى كند، هرجا برود با اوست و خانه هميشگى، آخرت است. [يعنى اگر با ما هم فكر باشى و از ما پيروى كنى هميشه با مايى حتى در آخرت].
[تحف العقول، ص 726.]
إيّاكَ وَ مُصاحَبَةَ الشَّريرِ فَاِنَّهُ كَالسَّيْفِ يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ ويَقْبَحُ اَثَرُهُ؛
از رفاقت با تبهكار بپرهيز كه مانند شمشير، ظاهرى خوب واثرى زشت دارد.
[بحارالانوار، ج 17، ص 214.]
كُفْرُ النِّعْمَةِ داعِيَةٌ لِلْمَقْتِ وَ مَنْ جازاكَ بِالشُّكْرِ فَقَدْ أعْطاكَ اَكْثَرَ مِمّا اَخَذَ مِنْكَ؛
ناسپاسى نعمت سبب دشمنى است و هركس پاداش تو را با شكر نعمت بدهد، پس آنچه به تو داده است بيش از آن چيزى است كه از تو گرفته.
[الفصول المهمه: 274/275]
مَنْ انْقادَ اِلى الطُّمَأْنينَةِ قَبْلَ الْخُبْرَةِ فَقَدْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَكَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُتِعْبَةِ؛
هر كس قبل از آزمايش نسبت به چيزى اطمينان پيدا كند (بدون آگاهى اعتماد كند) خودش را در معرض نابودى و عاقبتى دردناك قرار داده است.
[بحارالانوار: 71/340.]
امام جواد علیه السّلام فرمودند:
إظْهارُ الشَّيْى ءِ قَبْلَ اَنْ يُستَحْكَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ؛
آشكار كردن هرچيزى پيش از استحكام يافتن، سبب خرابى آن خواهد بود.
[تحف العقول، ص 729.]
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :363
شهادت امام جواد علیه السلام



نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :377
دانلود زیارت امام جواد علیه السلام


دانلود زیارت امام جواد علیه السلام
عنوان | زمان |
فرهمند-زیارت امام جواد الائمه (علیه السلام) | 05:08 |
زیارت امام جواد علیه السلام | 02:56 |
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :387
پیامک های ویژه شهادت امام جواد (ع)


پیامک های ویژه شهادت امام جواد (ع)
آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم
از سوز عطش، طاقت فریاد نداشت
تا بگیری دست این افتاده را فردا جواد
در گلستان محمد، نخل سرسبز رضا
میوه قلب علی، ریحانه زهرا جواد
شکوه زير لب ز بي رحمي دنيا ميکند
همسرش از فرط شادي و شعف کف ميزند
زين عمل خود را به عالم خوار و رسوا ميکند
در عزاي جواد الائمه
کرده زهرا ناله برپا
در عزاي جواد الائمه
شد ز بيداد، شهر بغداد
کربلاي جواد الائمه
اي مولاي جوان من
چه زود غروب کردي!
كرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه
يوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم
مى دهد جان در ميان حجره ى در بسته مظلوم
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل
از روي شوق در ره جانانه جان سپرد
از غربت آن غريب کن ياد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا
در حجره ي در بسته ي بغداد امشب
سر لوحه دفتر رشاد است جواد
در جود و سخا کسی به پایش نرسد
چون مظهر جود حق جواد است، جواد
درود ما، به تن اطهر امام جواد
غريب بود و غريبانه جان سپرد و نبود
كسى به وادى غم، ياور امام جواد
شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت، تسليت و تعزيت.
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :483
حركت فرهنگي و سياسي امام جواد (علیه السلام)



امام جواد (علیه السلام) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سياست و فكر و فرهنگ قرار داشت .موضعگيرها و شبهه افكني هاي فرقه هايي چون زيديه ، واقفيه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع در برابر آنان موضعي شفاف اتخاذ كند .
امام در موضعگيري در برابر فرقه زيديه كه امامت را پس از علي بن حسين زين العابدين (علیه السلام) از آن زيد مي پندارند .. در تفسير آيه " وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة " آنها را در رديف ناصبي ها خواندند. رجال كشي ،ص 319 - مسند الامام جواد (علیه السلام)، ص 150
حضرت در برابر فرقه واقفيه كه قائل به غيبت امام موسي كاظم(علیه السلام) بوده و بدين بهانه وجوهات بسياري را مصادره كرده بودند . آنان را نيز مصداق آيه " وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة " به شمار آورده و در بياني فرمودند : شيعيان نبايد پشت سر آنها نماز بخوانند. رجال كشي ،ص391 - مسند عطاردي ، ص 150
حضرت در برابر غلات زمان خويش به رهبري ابوالخطاب كه حضرت علي(علیه السلام) را تا مرز الوهيت و ربوبيت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و كساني كه درباره لعن او توقف كرده يا ترديد كنند. رجال كشي ،ص 444
موضعگيري تند حضرت درباره اين فرقه تا بدانجا بود كه حضرت در روايتي به اسحاق انباري مي فرمايند: " ابوالمهري و ابن ابي الرزقاء به هر طريقي بايد كشته شوند ". مسندالامام جواد ، ص298
حضرت در برابر فرقه مجسمه كه برداشتهاي غلط آنان ازآياتي چون " يدالله فوق ايديهم " و " ان الله علي العرش استوي " خداوند سبحان را جسم مي پنداشتند، فرمودند: " شيعيان نبايد پشت سر كسي كه خدا را جسم مي پندارد نماز گذارده و به او زكات بپردازند. تهذيب،ج3،ص283
فرقه كلامي معتزله كه پس از به قدرت رسيدن عباسيون به ميدان آمد و در سده نخست خلافت عباسي به اوج خود رسيد يكي ديگر از جريانهاي فكري و كلامي عصر امام جواد (علیه السلام) است .موضعگيري حضرت امام جواد (علیه السلام) چون پدر بزرگوارشان در اين برهه و در مقابل اين جريان كلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار است تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد(علیه السلام) با يحيي بن اكثم كه از بزرگترين فقهاي اين دوره به شمار مي رفت ، را مي توان رويارويي تفكر ناب تشيع با مناديان معتزله به تحليل نهاد كه همواره پيروزي باامام جواد (علیه السلام) بوده است .
امام جواد (علیه السلام) در راستاي بسط و گسترش فرهنگ ناب تشيع كارگزاران و وكلايي در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسيان تعيين و يا اعزام نمود . به گونه اي كه امام در مناطقي چون اهواز ، همدان ، ري ، سيستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نيز مناطق شيعه نشيني چون كوفه و قم داراي وكلايي كارآمد بود .
امام جواد (علیه السلام) در راستاي نفوذ نيروهاي شيعي در ساختار حكومتي بني عباس براي ياري شيعيان در مناطق گوناگون به افرادي چون" احمد بن حمزه قمي "اجازه پذيرفتن مناصب دولتي داد، تا جايي كه افرادي چون " نوح بن دراج " كه چندي قاضي بغداد و سپس قاضي كوفه بود، از ياران حضرت(علیه السلام) به شمار مي رفتند كساني از بزرگان و ثقات شيعه چون محمد بن اسماعيل بن بزيع ( نيشابوري ) كه از وزراي خلفاي عباسي به شمار مي رفت به گونه اي با حضرت در ارتباط بودند كه وي از حضرت جواد (علیه السلام) پيراهني درخواست كرد كه به هنگام مرگ به جاي كفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و براي وي پيراهن خويش را فرستاد .
حركت امام جواد (علیه السلام) در چينش نيروهاي فكري و سياسي، خود حركتي كاملاً محرمانه بود، تا جايي كه وقتي به ابراهيم بن محمد نامه مي نويسد به او امر مي كند كه تا وقتي " يحيي بن ابي عمران" ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشايد . پس از چند سال كه يحيي از دنيا مي رود ابراهيم بن محمد نامه را مي گشايد كه حضرت در آن به او خطاب كرده : مسئوليتها و كارهايي كه به عهده ( يحيي بن ابي عمران ) بوده از اين پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37
اين نشانگر آن است كه حضرت در جو اختناق حكومت بني عباس مواظبت و عنايت داشت، تا كسي از جانشيني نمايندگان وي اطلاعي حاصل ننمايد.
دوران دشوار امام جواد (علیه السلام) در نقش و تبليغ شيعي را بايد در هم عصر بودن وي با دو خليفه عباسي نگريست خصوصا مامون عباسي كه به گفته ابن نديم "اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وكلام بوده است. "
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (علیه السلام) همزمان با دو خليفه بني عباسي مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (علیه السلام) تا مرگ مامون در 218 - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرايط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرايط پدر بزرگوارش بود كه در مقابل زيركترين و عالم ترين خليفه عباسي قرار داشت .
مامون كه در سال 204 هجري وارد بغداد شد امام جواد (علیه السلام) را كه بنا بر برخي از روايات سن مباركشان در اين دوران10 سال بيش نبود از مدينه به بغداد فرا خواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا (علیه السلام) در خصوص امام جواد (علیه السلام) نيز استمرار داد .
ترس از علويان و محبت اهل بيت در دل مسلمانان از يك سو و متهم بودن وي در به شهادت رساندن امام رضا (علیه السلام) در جهان اسلام از سوي ديگر، وي را بر آن داشت تا با به تزويج در آوردن دختر خويش ام الفضل، ضمن تبرئه خويش و استمرار حركت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت، پايه هاي حكومت خويش را مستحكم سازد .
اين حركت مامون چون سپردن ولايتعهدي به امام رضا (علیه السلام) 9 مورد اعتراض بزرگان بني عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درايت حضرت جواد(علیه السلام) در همان سن آنانرا به قبول اين ازدواج ترغيب ساخت. امام جواد (علیه السلام) شرايط خود را همان شرايط پدر خويش ديد، از اينرو با پذيرش ازدواج با ام الفضل نقشه پليد مامون در به قتل رساندن وي و شيعيان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(علیه السلام) كه به خوبي از سياستها و نقشه هاي مامون در بهره برداري از جايگاه ديني و اجتماعي خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدينه بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد .
نامه هاي ام الفضل به پدر خويش مبني بر عدم توجه امام جواد (علیه السلام) به وي، بيانگر اجباري بودن ازدواج وي با ام الفضل و نداشتن فرزندي از ام الفضل از امام جواد (علیه السلام) پرده از هوشمندي امام (ع) برمي دارد؛ چون كه مامون بر آن بود تا با به دنيا آمدن فرزندي از ام الفضل وي را به عنوان يكي از فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه واله) در بين شيعيان، محور حركتهاي آينده خود و بني عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسير حركت به سوي جنگ تا روم درگذشت . علي رغم تمايل سپاه و سران بني عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصيت پدر با عمويش ابو اسحاق معتصم بيعت كرد .
معتصم هشتمين خليفه عباسي پس از ورود به بغداد، امام جواد(علیه السلام) را از مدينه به بغداد فرا خواند .
حضرت در سال 218 پس از معرفي امام هادي(علیه السلام) به جانشيني خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .
در اين سفر حضرت با شخصيتي متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصيتي با روحيه نظامي گري و فاقد بينش علمي . معتصم كه مايه هاي حيله گري و عوامفريبي هاي مامون را در خود نداشت ، موضعگيري متضاد با اهل بيت خود را در بين مردم آشكار ساخت .
امام عليه السلام در دو سال آخر عمر خويش تحت نظارت شديدتر دستگاه امنيتي و نظامي معتصم قرار گرفت.
از اينرو شرايط امام جواد به گونه اي شد كه حضرت توسط معجزات و كرامات و شركت در جلسات علمي ، امامت خود را به ديگران به اثبات مي رساند .
امام جواد (علیه السلام) در طول زندگي پربار اما كوتاه خويش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتي در سخت ترين شرايط حفظ كند و با بذل و بخشش به فقرا و مساكين كرامت اهل بيت را به اثبات رساند. وي اين سيره خويش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (علیه السلام) در يكي از نامه هاي خود به حضرت جواد (علیه السلام) مي نويسد:
" به من خبر رسيده است كه ملازمان تو ، هنگامي كه سوار مي شوي از روي بخل تو را از در كوچك بيرون مي برند تا از تو خيري به كسي نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند مي دهم كه از درب بزرگ بيرون آيي و به همراه خود زر و سيم داشته باش تا به نيازمندان و محتاجان عطا كني. "
و اين آغاز يك حركت مردمي ، معنوي و انساني بود كه به استحكام پايگاه مردمي حضرت منجر شد و دستگاه بني عباس را از نام " جواد " به معناي بخشنده به هراس وا داشت .
منبع:کانون گفتمان قرآنی
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :358
مناظرات امام جواد (علیه السلام)



چنانكه گفته شد، از آنجا كه امام جواد نخستين امامى بود كه در خرد سالى به منصب امامت رسيد (1) ، حضرت مناظرات و بحث و گفتگوهايى داشته است كه برخىاز آنها بسيار پر سر و صدا و هيجان انگيز و جالب بوده است. علت اصلى پيدايش اين مناظرات اين بود كه از يك طرف، امامت او به خاطر كمى سن براى بسيارى از شيعيان كاملا ثابت نشده بود (گرچه بزرگان و دانايان شيعه بر اساس عقيده شيعه هيچ شك و ترديدى در اين زمينه نداشتند) ازينرو براى اطمينان خاطر و به عنوان آزمايش، سؤالات فراوانى از آن حضرت مىكردند.
از طرف ديگر، در آن مقطع زمانى، قدرت «معتزله» افزايش يافته بود و مكتب اعتزال به مرحله رواج و رونق گام نهاده بود و حكومت وقت در آن زمان از آنان حمايت و پشتيبانى مىكرد و از سلطه و نفوذ خود و ديگر امكانات مادى و معنوى حكومتى، براى استوارى و تثبيتخط فكرى آنان و ضربه زدن به گروههاى ديگر و تضعيف موقعيت و نفوذ آنان به هر شكلى بهره بردارى مىكرد. مىدانيم كه خط فكرى اعتزال در اعتماد بر عقل محدود و خطاپذير بشرى افراط مىنمود: معتزليان دستورها و مطالب دينى را به عقل خود عرضه مىكردند و آنچه را كه عقلشان صريحا تاييد مىكرد مىپذيرفتند و بقيه را رد و انكار مىكردند و چون نيل به مقام امامت امت در سنين خردسالى با عقل ظاهر بين آنان قابل توجيه نبود، سؤالات دشوار و پيچيدهاى را مطرح مىكردند تا به پندار خود، آن حضرت را در ميدان رقابت علمى شكستبدهند!
ولى در همه اين بحثها و مناظرات علمى، حضرت جواد (در پرتو علم امامت) با پاسخهاى قاطع و روشنگر، هر گونه شك و ترديد را در مورد پيشوايى خود از بين مىبرد و امامتخود و نيز اصل امامت را تثبيت مىنمود. به همين دليل بعد از او در دوران امامتحضرت هادى (كه او نيز در سنين كودكى به امامت رسيد) اين موضوع مشكلى ايجاد نكرد، زيرا ديگر براى همه روشن شده بود كه خردسالى تاثيرى در برخوردارى از اين منصب خدايى ندارد.
مناظره با يحيى بن اكثم (2)
وقتى «مامون» از «طوس» به «بغداد» آمد، نامهاى براى حضرت جواد-عليه السلام-فرستاد و امام را به بغداد دعوت كرد. البته اين دعوت نيز مثل دعوت امام رضا به طوس، دعوت ظاهرى و در واقع سفر اجبارى بود.
حضرت پذيرفت و بعد از چند روز كه وارد بغداد شد، مامون او را به كاخ خود دعوت كرد و پيشنهاد تزويج دختر خود «ام الفضل» را به ايشان كرد.
امام در برابر پيشنهاد او سكوت كرد. (3) مامون اين سكوت را نشانه رضايتحضرت شمرد و تصميم گرفت مقدمات اين امر را فراهم سازد.
او در نظر داشت مجلس جشنى تشكيل دهد، ولى انتشار اين خبر در بين بنى عباس انفجارى به وجود آورد: بنى عباس اجتماع كردند و با لحن اعتراض آميزى به مامون گفتند: اين چه برنامهاى است؟ اكنون كه على بن موسى از دنيا رفته و خلافتبه عباسيان رسيده باز مىخواهى خلافت را به آل على برگردانى؟ ! بدان كه ما نخواهيم گذاشت اين كار صورت بگيرد، آيا عداوتهاى چند ساله بين ما را فراموش كردهاى؟ ! مامون پرسيد: حرف شما چيست؟
گفتند: اين جوان خردسال است و از علم و دانش بهرهاى ندارد.
مامون گفت: شما اين خاندان را نمىشناسيد، كوچك و بزرگ اينها بهره عظيمى از علم و دانش دارند و چنانچه حرف من مورد قبول شما نيست او را آزمايش كنيد و مرد دانشمندى را كه خود قبول داريد بياوريد تا با اين جوان بحث كند و صدق گفتار من روشن گردد.
عباسيان از ميان دانشمندان، «يحيى بن اكثم» را (به دليل شهرت علمى وى) انتخاب كردند و مامون جلسهاى براى سنجش ميزان علم و آگاهى امام جواد ترتيب داد. در آن مجلس يحيى رو به مامون كرد و گفت: اجازه مىدهى سؤالى از اين جوان بنمايم؟
مامون گفت: از خود او اجازه بگير.
يحيى از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مىخواهى بپرس.
يحيى گفت: درباره شخصى كه محرم بوده و در آن حال حيوانى را شكار كرده است، چه مىگوييد؟ (4)
امام جواد-عليه السلام-فرمود: آيا اين شخص، شكار را در حل (خارج از محدوده حرم) كشته استيا در حرم؟ عالم به حكم حرمتشكار در حال احرام بوده يا جاهل؟ عمدا كشته يا بخطا؟ آزاد بوده يا برده؟ صغير بوده يا كبير؟ براى اولين بار چنين كارى كرده يا براى چندمين بار؟ شكار او از پرندگان بوده يا غير پرنده؟ از حيوانات كوچك بوده يا بزرگ؟ باز هم از انجام چنين كارى ابا ندارد يا از كرده خودپشيمان است؟ در شب شكار كرده يا در روز؟ در احرام عمره بوده يا احرام حج؟ !
يحيى بن اكثم از اين همه فروع كه امام براى اين مسئله مطرح نمود، متحير شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهرهاش آشكار گرديد و زبانش به لكنت افتاد به طورى كه حضار مجلس ناتوانى او را در مقابل آن حضرت نيك دريافتند.
مامون گفت: خداى را بر اين نعمتسپاسگزارم كه آنچه من انديشيده بودم همان شد.
سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: آيا اكنون آنچه را كه نمىپذيرفتيد دانستيد؟ ! (5)
حكم شكار در حالات گوناگون توسط محرم
آنگاه پس از مذاكراتى كه در مجلس صورت گرفت، مردم پراكنده گشتند و جز نزديكان خليفه، كسى در مجلس نماند. مامون رو به امام جواد-عليه السلام-كرد و گفت: قربانت گردم خوب است احكام هر يك از فروعى را كه در مورد كشتن صيد در حال احرام مطرح كرديد، بيان كنيد تا استفاده كنيم. امام جواد-عليه السلام-فرمود: بلى، اگر شخص محرم در حل (خارج از حرم) شكار كند و شكار از پرندگان بزرگ باشد، كفارهاش يك گوسفند است و اگر در حرم بكشد كفارهاش دو برابر است;و اگر جوجه پرندهاى را در بيرون حرم بكشد كفارهاش يك بره است كه تازه از شير گرفته شده باشد، و اگر آن را در حرم بكشد هم بره و هم قيمت آن جوجه را بايد بدهد;و اگر شكار از حيوانات وحشى باشد، چنانچه گورخر باشد كفارهاش يك گاو است و اگر شتر مرغ باشد كفارهاش يك شتر است و اگر آهو باشد كفاره آن يك گوسفند است و اگر هر يك از اينها را در حرم بكشد كفارهاش دو برابر مىشود.
و اگر شخص محرم كارى بكند كه قربانى بر او واجب شود، اگر در احرام حجباشد بايد قربانى را در «منى» ذبح كند و اگر در احرام عمره باشد بايد آن را در «مكه» قربانى كند. كفاره شكار براى عالم و جاهل به حكم، يكسان است;منتها در صورت عمد، (علاوه بر وجوب كفاره) گناه نيز كرده است، ولى در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است. كفاره شخص آزاد بر عهده خود او است و كفاره برده به عهده صاحب او است و بر صغير كفاره نيست ولى بر كبير واجب است و عذاب آخرت از كسى كه از كردهاش پشيمان استبرداشته مىشود، ولى آنكه پشيمان نيست كيفر خواهد شد (6(
قاضى القضات مات مىشود!
مامون گفت: احسنت اى ابا جعفر! خدا به تو نيكى كند! حال خوب استشما نيز از يحيى بن اكثم سؤالى بكنيد همان طور كه او از شما پرسيد. در اين هنگام ابو جعفر-عليه السلام-به يحيى فرمود: بپرسم؟ يحيى گفت: اختيار با شماست فدايتشوم، اگر توانستم پاسخ مىگويم و گرنه از شما بهرهمند مىشوم.
ابو جعفر-عليه السلام-فرمود: به من بگو در مورد مردى كه در بامداد به زنى نگاهمىكند و آن نگاه حرام است، و چون روز بالا مىآيد آن زن بر او حلال مىشود، و چون ظهر مىشود باز بر او حرام مىشود، و چون وقت عصر مىرسد بر او حلال مىگردد، و چون آفتاب غروب مىكند بر او حرام مىشود، و چون وقت عشاء مىشود بر او حلال مىگردد، و چون شب به نيمه مىرسد بر او حرام مىشود، و به هنگام طلوع فجر بر وى حلال مىگردد؟ اين چگونه زنى است و با چه چيز حلال و حرام مىشود؟
يحيى گفت: نه، به خدا قسم من به پاسخ اين پرسش راه نمىبرم، و سبب حرام و حلال شدن آن زن را نمىدانم، اگر صلاح مىدانيد از جواب آن، ما را مطلع سازيد.
ابو جعفر-عليه السلام-فرمود: اين زن، كنيز مردى بوده است. در بامدادان، مرد بيگانهاى به او نگاه مىكند و آن نگاه حرام بود، چون روز بالا مىآيد، كنيز را از صاحبش مىخرد و بر او حلال مىشود، چون ظهر مىشود او را آزاد مىكند و بر او حرام مىگردد، چون عصر فرا مىرسد او را به حباله نكاح خود در مىآورد و بر او حلال مىشود، به هنگام مغرب او را «ظهار» مىكند (7) و بر او حرام مىشود، موقع عشا كفاره ظهار مىدهد و مجددا بر او حلال مىشود چون نيمى از شب مىگذرد او را طلاق مىدهد و بر او حرام مىشود و هنگام طلوع فجر رجوع مىكند و زن بر او حلال مىگردد (8( .
جلوههايى از علم گسترده امام
1- فتواى قضائى امام و شكست فقهاى دربارى
امام جواد-عليه السلام-غير از مناظراتش كه دو نمونه از آن ياد شد، گاه از راههاى ديگر نيز بيمايگى فقها و قضات دربارى را روشن نموده برترى خود بر آنان را در پرتو علم امامت ثابت مىكرد و از اين رهگذر اعتقاد به اصل «امامت» را در افكار عمومى تثبيت مىنمود. از آن جمله فتوايى بود كه امام در مورد چگونگى قطع دست دزد صادر كرد كه تفصيل آن بدين قرار است:
«زرقان» (9) ، كه با «ابن ابى دؤاد» (10) دوستى و صميميت داشت، مىگويد: يك روز «ابن ابى دؤاد» از مجلس معتصم بازگشت، در حالى كه بشدت افسرده و غمگين بود. علت را جويا شدم. گفت: امروز آرزو كردم كه كاش بيستسال پيش مرده بودم! پرسيدم: چرا؟
گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد!
گفتم: جريان چه بود؟
گفت: شخصى به سرقت اعتراف كرد و از خليفه (معتصم) خواست كه با اجراى كيفر الهى او را پاك سازد. خليفه همه فقها را گرد آورد و «محمد بن على» (حضرت جواد) را نيز فرا خواند و از ما پرسيد: دست دزد از كجا بايد قطع شود؟
من گفتم: از مچ دست.
گفت: دليل آن چيست؟
گفتم: چون منظور از دست در آيه تيمم: «فامسحوا بوجوهكم و ايديكم» (11) : «صورت و دستهايتان را مسح كنيد» تا مچ دست است.
گروهى از فقها در اين مطلب با من موافق بودند و مىگفتند: دست دزد بايد از مچ قطع شود، ولى گروهى ديگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دليل آن را پرسيد، گفتند: منظور از دست در آيه وضو: «فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق» (12) : «صورتها و دستهايتان را تا آرنجبشوييد» تا آرنج است.
آنگاه معتصم رو به محمد بن على (امام جواد) كرد و پرسيد: نظر شما در اين مسئله چيست؟
گفت: اينها نظر دادند، مرا معاف بدار.
معتصم اصرار كرد و قسم داد كه بايد نظرتان را بگوييد.
محمد بن على گفت: چون قسم دادى نظرم را مىگويم. اينها در اشتباهند، زيرا فقط انگشتان دزد بايد قطع شود و بقيه دستبايد باقى بماند.
معتصم گفت: به چه دليل؟
گفت: زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مىپذيرد: صورت (پيشانى) ، دو كف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشتبزرگ پا) . بنا بر اين اگر دست دزد از مچ يا آرنج قطع شود، دستى براى او نمىماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نيز خداى متعال مىفرمايد:
«و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا» (13) : «سجده گاهها (هفت عضوى كهسجده بر آنها انجام مىگيرد) از آن خداست، پس، هيچ كس را همراه و همسنگ با خدا مخوانيد (و عبادت نكنيد) » (14) و آنچه براى خداست، قطع نمىشود.
«ابن ابى دؤاد» مىگويد: معتصم جواب محمد بن على را پسنديد و دستور داد انگشتان دزد را قطع كردند (و ما نزد حضار، بى آبرو شديم!) و من همانجا (از فرط شرمسارى و اندوه) آرزوى مرگ كردم! (15(
2- حديثسازان رسوا مىشوند!
نقل شده است كه پس از آنكه مامون دخترش را به امام جواد تزويج كرد (16) در مجلسى كه مامون و امام و يحيى بن اكثم و گروه بسيارى در آن حضور داشتند، يحيىبه امام گفت:
روايتشده است كه جبرئيل به حضور پيامبر رسيد و گفت: يا محمد! خدا به شما سلام مىرساند و مىگويد: «من از ابوبكر راضى هستم، از او بپرس كه آيا او هم از من راضى است؟ » . نظر شما درباره اين حديث چيست؟ (17(
امام فرمود: من منكر فضيلت ابوبكر نيستم، ولى كسى كه اين خبر را نقل مىكند بايد خبر ديگرى را نيز كه پيامبر اسلام در حجة الوداع بيان كرد، از نظر دور ندارد. پيامبر فرمود: «كسانى كه بر من دروغ مىبندند، بسيار شدهاند و بعد از من نيز بسيار خواهند بود. هر كس بعمد بر من دروغ ببندد، جايگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حديثى از من براى شما نقل شد، آن را به كتاب خدا و سنت من عرضه كنيد، آنچه را كه با كتاب خدا و سنت من موافق بود، بگيريد و آنچه را كه مخالف كتاب خدا و سنت من بود، رها كنيد» . امام جواد افزود: اين روايت (درباره ابوبكر) با كتاب خدا سازگار نيست، زيرا خداوند فرموده است: «ما انسان را آفريديم و مىدانيم در دلش چه چيز مىگذرد و ما از رگ گردن به او نزديكتريم» (18)
آيا خشنودى و ناخشنودى ابوبكر بر خدا پوشيده بوده است تا آن را از پيامبر بپرسد؟ ! اين عقلا محال است.
يحيى گفت: روايتشده است كه: «ابوبكر و عمر در زمين، مانند جبرئيل در آسمان هستند»
حضرت فرمود: درباره اين حديث نيز بايد دقتشود، چرا كه جبرئيل و ميكائيل دو فرشته مقرب درگاه خداوند هستند و هرگز گناهى از آن دو سر نزده استو لحظهاى از دايره اطاعتخدا خارج نشدهاند، ولى ابوبكر و عمر مشرك بودهاند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شدهاند، اما اكثر دوران عمرشان را در شرك و بت پرستى سپرى كردهاند، بنابر اين محال است كه خدا آن دو را به جبرئيل و ميكائيل تشبيه كند.
يحيى گفت: همچنين روايتشده است كه: «ابو بكر و عمر دو سرور پيران اهل بهشتند» (19) . درباره اين حديث چه مىگوييد؟ .
حضرت فرمود: اين روايت نيز محال است كه درستباشد، زيرا بهشتيان همگى جوانند و پيرى در ميان آنان يافت نمىشود (تا ابو بكر و عمر سرور آنان باشند! ) اين روايت را بنى اميه، در مقابل حديثى كه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم درباره حسن و حسين-عليهما السلام-نقل شده است كه «حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشتند» ، جعل كردهاند.
يحيى گفت: روايتشده است كه «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است» . حضرت فرمود: اين نيز محال است;زيرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد صلى الله عليه و آله و سلم و همه انبيا و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشتبا نور اينها روشن نمىشود ولى با نور عمر روشن مىگردد؟ !
يحيى اظهار داشت: روايتشده است كه «سكينه» به زبان عمر سخن مىگويد (عمر هر چه گويد، از جانب ملك و فرشته مىگويد)
حضرت فرمود: من منكر فضيلت عمر نيستم;ولى ابوبكر، با آنكه از عمر افضل است، بالاى منبر مىگفت: «من شيطانى دارم كه مرا منحرف مىكند، هرگاهديديد از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درستباز آوريد»
يحيى گفت: روايتشده است كه پيامبر فرمود: «اگر من به پيامبرى مبعوث نمىشدم، حتما عمر مبعوث مىشد» (20)
امام فرمود: كتاب خدا (قرآن) از اين حديث راستتر است، خدا در كتابش فرموده است: «به خاطر بياور هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح... » (21) . از اين آيه صريحا بر مىآيد كه خداوند از پيامبران پيمان گرفته است، در اين صورت چگونه ممكن است پيمان خود را تبديل كند؟ هيچ يك از پيامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرك نورزيدهاند، چگونه خدا كسى را به پيامبرى مبعوث مىكند كه بيشتر عمر خود را با شرك به خدا سپرى كرده است؟ ! و نيز پيامبر فرمود: «در حالى كه آدم بين روح و جسد بود (هنوز آفريده نشده بود) من پيامبر شدم»
باز يحيى گفت: روايتشده است كه پيامبر فرمود: «هيچگاه وحى از من قطع نشد، مگر آنكه گمان بردم كه به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است» ، يعنى نبوت از من به آنها منتقل شده است.
حضرت فرمود: اين نيز محال است، زيرا امكان ندارد كه پيامبر در نبوت خود شك كند، خداوند مىفرمايد: «خداوند از فرشتگان و همچنين از انسانها رسولانى بر مىگزيند» (22) . (بنابر اين، با گزينش الهى، ديگر جاى شكى براى پيامبر در باب پيامبرى خويش وجود ندارد).
يحيى گفت: روايتشده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اگر عذاب نازل مىشد، كسى جز عمر از آن نجات نمىيافت» . حضرت فرمود: اين نيز محال است، زيرا خداوند به پيامبر اسلام فرموده است: «و مادام كه تو در ميان آنان هستى، خداوند آنان را عذاب نمىكند و نيز مادام كه استغفار مىكنند، خدا عذابشان نمىكند» (23) . بدين ترتيب تا زمانى كه پيامبر در ميان مردم است و تا زمانى كه مسلمانان استغفار مىكنند، خداوند آنان را عذاب نمىكند (24).
پىنوشتها:
-1پس از آن حضرت، فرزندش على هادى-عليه السلام-نيز در همين سنين و بلكه كمتر از آن به امامت رسيد و بعد از او امام مهدى-عليه السلام-نيز، در حالى كه بيش از نجسال نداشت، به اين منصب نائل گرديد.
-2يحيى يكى از دانشمندان نامدار زمان مامون، خليفه عباسى، بود كه شهرت علمى او در رشتههاى گوناگون علوم آن زمان زبانزد خاص و عام بود. او در علم فقه تبحر فوق العادهاى داشت و با آنكه مامون خود از نظر علمى وزنه بزرگى بود، ولى چنان شيفته مقام علمى يحيى بود كه اداره امور مملكت را به عهده او گذاشت و با حفظ سمت، مقام قضاء را نيز به وى واگذار كرد. يحيى علاوه بر اينها ديوان محاسبات و رسيدگى به فقرا را نيز عهده دار بود. خلاصه آنكه تمام كارهاى كشور اسلامى پهناور آن روز زير نظر او بود و چنان در دربار مامون تقرب يافته بود كه گويى نزديكتر از او به مامون كسى نبود.
اما متاسفانه يحيى، با آن مقام بزرگ علمى، از شخصيت معنوى برخوردار نبود. او علم را براى رسيدن به مقام و شهرت و به منظور فخر فروشى و برترى جويى فراگرفته بود. هر دانشمندى به ديدار او مىرفت، آنقدر از علوم گوناگون از وى سؤال مىكرد تا طرف به عجز خود در مقابل وى اقرار كند!
-3در مورد ازدواج امام جواد، در صفحات آينده توضيح خواهيم داد.
-4يكى از اعمالى كه براى اشخاص در حال احرام، در جريان اعمال حجيا عمره حرام استشكار كردن است. در ميان احكام فقهى، احكام حج، پيچيدگى خاصى دارد، ازينرو افرادى مثل يحيى بن اكثم، از ميان مسائل مختلف، احكام حج را مطرح مىكردند تا به پندار خود، امام را در بن بست علمى قرار دهند!
-5مجلسى، بحار الانوار، الطبعة الثانية، تهران، المكتبة الاسلامية، 1395 ه. ق، ج 50، ص 75-76-قزوينى، سيد كاظم، الامام الجواد من المهد الى اللحد، الطبعة الاولى، بيروت، مؤسسة البلاغ، 1408 ه. ق، ص 168-172. راوى اين قضيه «ريان بن شبيب» -دايى معتصم-است كه از ياران امام رضا-عليه السلام-و امام جواد و از محدثان مورد وثوق بوده است (قزوينى، همان كتاب، ص 168-شيخ مفيد، الارشاد، قم، مكتبة بصيرتى، ص 319-321-طبرسى، الاحتجاج، نجف، المطبعة المرتضوية، 1350، ص 245-مسعودى، اثبات الوصية، نجف، منشورات المطبعة الحيدرية، 1374 ه. ق، ص 216-شيخ مفيد، الاختصاص، تصحيح و تعليق: علي اكبر الغفاري، منشورات جماعة المدرسين في الحوزة العلمية-قم المقدسة، ص 99(.
-6مجلسى، همان كتاب، ص 77-قزوينى، همان كتاب، ص 174-شيخ مفيد، الارشاد، ص 322-طبرسى، همان كتاب، ص 246-مسعودى، همان كتاب، ص 217-شيخ مفيد، الاختصاص، ص 100.
-7ظهار عبارت از اين است كه مردى به زن خود بگويد: پشت تو براى من يا سبتبه من، مانند پشت مادرم يا خواهرم، يا دخترم هست، و در اين صورت بايد كفاره ظهار بدهد تا همسرش مجددا بر او حلال گردد. ظهار پيش از اسلام در عهد جاهليت نوعى طلاق حساب مىشد و موجب حرمت ابدى مىگشت، ولى حكم آن در اسلام تغيير يافت و فقط موجب حرمت و كفاره (به شرحى كه گفته شد) گرديد.
-8مجلسى، همان كتاب، ص 78-قزوينى، همان كتاب، ص 175-شيخ مفيد، الارشاد، ص 322-طبرسى، همان كتاب، ص 247.
-9زرقان (بر وزن عثمان) لقب ابو جعفر بوده كه مردى محدث بوده است و فرزندش بنام «عمرو» استاد اصمعى محسوب مىشده است (مجلسى، همان كتاب، ج 50، ص 5، پاورقى(
-10ابن ابى دؤاد (بر وزن غراب) در زمان خلافت مامون، معتصم، واثق و متوكل عباسى، قاضى بغداد بوده است (مجلسى، همان كتاب، ص 5، پاورقى(
-11سوره مائده: آيه 5.
-12سوره مائده: آيه 5.
-13سوره جن: آيه 18.
-14مسجد (بكسر جيم: بر وزن مجلس، يا بفتح جيم: بر وزن مشعل، جمع آن مساجد) به معناى محل سجده است، و همان طور كه مسجدها و خانه خدا و مكانى كه پيشانى روى آن قرار مىگيرد، محل سجده هستند، خود پيشانى و شش عضو ديگر نيز كه با آنها سجده مىكنيم محل سجده محسوب مىشوند و به همين اعتبار در اين روايت «المساجد» به معناى هفت عضوى كه با آنها سجده مىشود، تفسير شده است. نيز در دو روايت ديگر از امام صادق-عليه السلام-در كتاب كافى و همچنين يك روايت در تفسير على بن ابراهيم قمى «المساجد» به همين هفت عضو تفسير شده است. شيخ صدوق نيز در كتاب «فقيه» ، «المساجد» را به هفت عضو سجده تفسير نموده است. همين معنا را از «سعيد بن جبير» و «زجاج» و «فراء» نيز نقل كردهاند. ضمنا بايد توجه داشت كه اگر تفسير «المساجد» به هفت عضو ياد شده، جاى خدشه داشت، حتما فقهائى كه در مجلس معتصم حاضر و در صدد خردهگيرى بر كلام امام بودند، اشكال مىكردند. بنا بر اين چون هيچ گونه اعتراضى از طرف فقهاى حاضر در مجلس ابراز نشد، معلوم مىشود به نظر آنان نيز «المساجد» به معناى هفت عضو سجده بوده و يا لااقل يكى از معانى آن محسوب مىشده است. (پيشواى نهم حضرت امام محمد تقى-عليه السلام-، مؤسسه در راه حق، ص 26-29، به نقل از: تفسير صافى، ج 2، ص 752-تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 440-تفسير مجمع البيان، ج 10، ص 372(.
-15پيشواى نهم... ، همان صفحات-طبرسى، مجمع البيان، شركة المعارف الاسلامية، 1379 ه. ق، ج 10، ص 372-عياشى، كتاب التفسير، تصحيح و تعليق: حاج سيد هاشم رسولى محلاتى
، قم، مطبعة علمية، ج 1، ص 320-سيد هاشم حسيني بحراني، البرهان في تفسير القرآن، قم، مطبوعاتي اسماعيليان، ج 1، ص 471-مجلسى، همان كتاب، ج 50، ص 1-5-قزوينى، همان كتاب، ص 294-شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 18، ص 490 (ابواب حد السرقة، باب 4( .
-16در مورد اين ازدواج در صفحات آينده بحثخواهيم كرد.
-17علامه امينى در كتاب الغدير (ج 5، ص 321) مىنويسد: اين حديث دروغ و از احاديث مجعول محمد بن بابشاذ است.
-18و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد» (سوره ق: 16( .
-19 علامه امينى اين حديث را از برساختههاى «يحيى بن عنبسة» شمرده و غير قابل قبول مىداند، زيرا يحيى شخصى جاعل حديث و دغلكار بوده است (الغدير، ج 5، ص 322) . «ذهبى» نيز «يحيى بن عنبسه» را جاعل حديث و دغلكار و دروغگو مىداند و او را معلوم الحال شمرده و احاديثش را مردود معرفى مىكند (ميزان الاعتدال، الطبعة الاولى، تحقيق: على محمد البجاوى، دار احياء الكتب العربية، 1382 ه. ق، ج 4، ص 400( .
-20علامه امينى ثابت كرده است كه راويان اين حديث دروغگو بودهاند (الغدير، ج 5، ص 312 و 316(
-21و اذ اخذنا من النبيين ميثاقهم و منك و من نوح» (سوره احزاب: 7(
-22الله يصطفي من الملائكة رسلا و من الناس» (سوره حج: 75(
-23و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم و ما كان الله معذبهم و هم يستغفرون» (سوره انفال: 33(
-24طبرسى، احتجاج، نجف، المطبعة المرتضوية، 1350 ه. ق، ج 2، ص 247-248-مجلسى، بحار الانوار، الطبعة الثانية، تهران، المكتبة الاسلامية، 1395 ه. ق، ج 50، ص 80-83-قرشى، سيد على اكبر، خاندان وحى، چاپ اول، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1368 ه. ش، ص 644-647-مقرم، سيد عبد الرزاق، نگاهى گذرا بر زندگانى امام جواد-عليه السلام-، ترجمه دكتر پرويز لولاور، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1370 ه. ش، ص 98-100.
منبع:كتاب سيره پيشوايان
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :473
زندگی نامه امام محمد تقی علیه السلام



نام: محمد بن علی
کنیه: ابو جعفر ثانی
القاب: تقی، جواد، مرتضی، منتجب، مختار، قانع و عالم
تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجری
هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز به عنوان تاریخ تولد آن حضرت نقل شده است، ولی میان شیعیان دهم رجب سال 195 هجری مشهور است.
در یکی از دعاهای ماه رجب که از امام مهدی علیه السلام نقل شده نیز آمده است:« اللهم انی اسئلک بالمولودین فی رجب، محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتجب»/
محل تولد: مدینه
نسب پدری: امام رضا، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام.
نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا دره که حضرت رضا علیه السلام او را « خیزران» نامید. وی از اهالی « نوبه» و از خاندان « ماریه قبطیه»، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا علیه السلام در آخر ماه صفر سال 203 هجری تا ذی قعده سال 220 هجری، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ذی قعده سال 220 هجری، در 25 سالگی با زهری که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفربن مأمون و عمویش، معتصم عباسی به آن حضرت خورانید.
محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسی کاظم علیه السلام که هم اکنون به کاظمین معروف است.
همسران: سمانه مغربیه؛ ام الفضل، دختر مأمون؛ زنی که از خاندان عمار یاسر.
فرزندان: پسران: ابوالحسن امام علی النقی علیه السلام، ابو احمد موسی مبرقع؛ ابو احمد حسین؛ ابو موسی عمران و دختران: فاطمه؛ خدیجه؛ ام کلثوم و حکیمه. گفته شد که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بوده اند.
اصحاب
ابوجعفر، احمد بن محمد بن ابی نصر، معروف به بزنطی کوفی؛ابو محمد، فضل بن شاذان بن خلیل ازدی نیشابوری؛
ابو تمام، حبیب بن اوس طایی؛
ابوالحسن، علی بن مهزیار اهوازی؛
ابو احمد، محمد بن ابی عمیر؛
محمد بن سنان زاهری؛
علی بن عاصم کوفی؛
علی بن جعفر الصادق؛
اسماعیل بن موسی الکاظم؛
ابراهیم بن محمد همدانی.
اصحاب و یاران امام جواد علیه السلام بیش از تعدادی است که به آنان اشاره شد. در برخی منابع اسلامی نام بیش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.
زمامداران معاصر:
مأمون (196-218 ه.ق)معتصم ( 218-227 ه.ق )
رویدادهای مهم زندگی امام جواد علیه السلام:
1.عزیمت امام رضا علیه السلام، پدر بزرگوار امام جواد علیه السلام، از مدینه به خراسان به اجبار مأمون عباسی، در سال 200 هجری؛
2.شهادت امام رضا علیه السلام، در خراسان، به دست مأمون عباسی در سال 203 هجری؛
3.فراخوانی امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به دست مأمون عباسی؛
4.ازدواج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقی علیه السلام به خواست مأمون و اظهار نگرانی عباسیان از این مسئله؛
5.بازگشت امام جواد علیه السلام از بغداد (پایتخت عباسیان) به حجاز، به بهانه به جا آوردن مراسم حج؛
6.وفات مأمون عباسی، در سال 218 هجری؛
7.به خلافت رسیدن معتصم عباسی پس از وفات مأمون؛
8.فراخوانی دوباره امام محمد تقی علیه السلام به بغداد، به فرمان معتصم عباسی، در اوایل سال 220 هجری؛
9.توطئه های معتصم عباسی، ام الفضل و جعفر بن مأمون علیه امام جواد علیه السلام؛
10.مسموم شدن امام جواد علیه السلام، به دست همسرش، ام الفضل و به شهادت رسیدن آن حضرت، در اواخر سال 220 ه.ق.(1)
پینوشتها:
1.برگرفته از: سید محمد تقی واردی، خاندان عصمت علیهم السلام.
منبع:ماهنامه اشارات شماره 126
/ج
آمار





















